sanasana، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 13 روز سن داره

سنای عزیزم

مرواریدت در اومد

دختر خوشگلم ما پنج شنبه یعنی 10 مرداد رفتیم خونه خاله لیلا. افطار اونجا دعوت بودیم ولی من و شما و داداشی و مادرجون زودتر رفتیم. خاله سعیده و خاله مونا هم بودن. عصرونه بهت از سوپ جو که خاله درست کرده بود دادم بعدش که داشتم از تو همون کاسه بهت آب می دادم یهو دیدم یه چیزی صدا می ده. یه کوچولو دهنتو باز کردم و دیدم بعلهههههههههه خانوم خانوما مرواریدش زده بیرون . کلی ذوق کردم و خوشحال شدم و به همه گفتم. بعدش همه گفتن باید دندونی بدی. اس دادم به بابایی و به اونم خبر دادم بابایی هم کلی ذوق کرد از شنیدن این خبر. عزیز دلم تو 6 ماه و بیست و پنج روزت بود که کامل چاردست و پا می رفتی و 7 ماه و 14 روزت بود که دندون در آوردی. باید به فکر آش دندونی باش...
27 مرداد 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به سنای عزیزم می باشد